مقالاتنویسندگی

بهترین استاد نویسندگی

در این مقاله می خوام یه کسی رو بهتون معرفی کنم که در طول تاریخ بهترین استاد نویسندگی بوده.

و خودم شاگرد این شخصیت هستم ولی متأسفانه خیلیا ازش غافل بودن. خلاصه ی اسمش (هـ . ت) هست. به این دلیل اسمش رو نمیبرم که شاید خیلیاتون اسمشو شنیده باشید ولی خوب نشناختیدش. در این مقاله قراره باهاش و با روش کارش آشنا بشیم؛ در پایان مقاله، اسم کاملش رو بهتون میگم.

آقای (هـ . ت) کیه؟

این استاد نویسندگی ، نگاه می کنه و می بینه یک شخص موفق چکار کرده که به اون درجه از موفقیت رسیده، پس همون کارها رو می کنه تا به موفقیت برسه. همچنین نگاه می کنه و می بینه یک شخص شکست خورده به چه دلیلی ناموفق بوده؟ پس اون کار رو انجام نمیده تا مثل اون شکست نخوره.

برای شناختن آقای (هـ . ت) نیازی به اینها نیست:

  • سن بالا
  • مدت کار طولانی
  • شکست های زیاد

به خاطر همون تعریفی که بالا از آقای (هـ . ت) داشتیم«فهمیدن دلیل موفقیت یا شکست یک فرد و عمل کردن نسبت به اون دلیل» حالا به نظرتون فهمیدن دلیل موفقیت و شکست، نیازی به گزینه های بالا داره؟

آقای (هـ . ت) دقیقا چه جور شخصیتیه؟

استاد نویسندگی ، آقای (هـ . ت) به شما فلسفه و دلیل یک کار رو نشون میده، نَه اینکه به شما یک نمونه بِدِه تا از روش کپی برداری و تقلید کنید.

چون بنابر مبنای آقای (هـ . ت) تقلید کردن از یک نمونه ی موفق، یعنی نرسیدن به بلوغ فکری.

فرق تقلید و غیرتقلید در چیه؟

خب حالا چه فرقی هست بین تقلید کردن و یافتن فلسفه و دلیلِ یک کار؟ فرقش در این جمله خلاصه میشه (وقتی بگن چرا؟ دلیل خوبی براش داری) یعنی وقتی کسی ازتون بپرسه چرا شما دارید فلان کار رو انجام میدید؟ شما دلیلش رو بدونید، نَه اینکه بگید: چون فلانی انجام میداد.

این مقاله را بخوان:  چگونه استاد خوب باشیم - استاد خوب چه ویژگی هایی دارد؟

صحبت اصلی آقای (هـ . ت)

آقای (هـ . ت) میگه برای اینکه خیلی راحت دلایل موفقیت و شکستِ یک شخص رو بشناسید کافیه نسبت به هر آدم موفق یا ناموفق، گام های زیر رو اجرایی کنید:

  1. چه بخشی به درد من می خوره؟
  2. چرا به درد من می خوره؟
  3. آیا واقعا برای من مفیده؟
  4. آیا امکاناتش رو دارم؟
  5. چه کارهایی باید انجام بدم؟
  6. اولین گام چیه؟ از چه زمانی باید شروع کنم؟

کافیه شما نسبت به هر موفقیت یا شکستی این سوال ها رو از خودتون بپرسید و به خودتون جواب بدین، معرکه می کنه، معرکه.

مثلا:

شما نویسنده اید و به یک شخصیت موفق در نویسندگی برمی خورید (مثلا: محمود دولت آبادی) زمانی یکی از کتاب هاش رو مطالعه می کنید از خودتون سوال های زیر رو می پرسید:

  1. چه بخشی از نوشته های این کتاب به درد من می خوره؟ (جواب: (مثلا) قشنگ ترین پاراگرافی که به نظرم رسیده)
  2. چرا این قسمت به درد من می خوره؟ (جواب: چون خیلی این پاراگراف معروف شده)
  3. آیا واقعا برای من مفیده؟ (جواب: بله چون من یک نویسنده ام)
  4. آیا امکاناتش رو دارم؟ (جواب: آره، یه قلم و یه کاغذه دیگه)
  5. چه کارهایی باید انجام بدم؟ (جواب: تک تک واژه ها، رسایی، شیوایی، چینش کلمات و خیلی چیزهای دیگه در نگارش رو در این پاراگراف می سنجم و دلیل زیبایی این پاراگراف رو پیدا می کنم)
  6. اولین گام چیه؟ از چه زمانی شروع کنم؟ (جواب: وقتی اون دلیل رو پیدا کردم، اون رو در نوشته هام به کار می برم و می تونم از اولین فرصتی که برای نوشتن یک متن پیدا کردم این کار رو شروع کنم).
این مقاله را بخوان:  چگونه وقتی حوصله نوشتن نداریم بنویسیم؟

از خوبی های آقای (هـ . ت)

یکی از خوبی های استاد نویسندگی ، آقای (هـ . ت) که مخففِ کلمه ی “هضم تجربه” است اینه که ما به دلایلی برای موفقیت یا شکست می رسیم که حتی خود اون شخص موفق یا شکست خورده هم نرسیده. حالا هی بگید هضم تجربه بَده.

حالا که اسمش رو فهمیدید، یه بار دیگه این متن رو بخونید و این بار به جای (هـ . ت) خود کلمه رو بذارید.

هم یه مروری میشه هم یه (هـ . ت) ای از من می گیرید. که اگر این متن موفق بوده، چرا موفق بوده و اگر ناموفق بوده چرا؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا